عاشورای امسال ایران راه دیگری را می رود. ۷۲ تن نیستیم. ۷۲ میلیون نفریم.
برای مردن نمی رویم. به عشق زندگی و برای آزادی و بهتر زیستن پای به میدان
می گذاریم. سخن اما همان سخن حق و باطل است. سخن حقیقت است در برابر دروغ.
سخن مردم سالاری است در برابر حکومتی که مدعی است مشروعیت را از خود خدا می
گیرد. اینجا کوفه نیست. اینجا ایران است و ملتی آزادیخواه، به پیشواز
آرمان های خود می رود.

۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

سرمقاله واشنگتن پست 30 ژانويه




كليد برخورد با ايران: تأكيد بر روابط با اپوزيسيون

- بهترين امكان براي جلوگيري از دستيابي ايران به ظرفيت هسته اي در پيروزي اپوزيسيون ميباشد – و به اين ترتيب استراتژي دولت اوباما بايد متوجه تقويت "جنبش سبز" بشود تا اينكه بخواهد با رژيم خامنه اي وارد معامله شود.


واشنگتن پست، 30 ژانويه 2010 – رئيس جمهور اوباما سال گذشته قول داد كه اگر ايران به پيشنهادهاي "تعامل" در سطح بالا با آمريكا و مذاكرات در مورد برنامه هسته ايش پاسخ ندهد، او بدنبال حمايت بين المللي براي اعمال تحريمات "فلج كننده" عليه رژيم خواهد رفت. تهران پاسخ نداد، و بر طبق قول خودش، دولت آمريكا اين ماه درگير تلاشهايي بظاهر شديد شد تا براي يك قطعنامه جديد توسط شوراي امنيت ملل متحد جلب توافق كند. از همان ابتدا، نتايج گفتگوهايش تا كنون با چين و روسيه، عوامل كليدي براي يك چنين تصميم گيري، در بهترين حالت بنظر مختلط ميرسد: چين، بطور خاص، مخالفت سرسختانه اش علني بوده است. ولي مقامات دولتي همچنان ابراز اميدواري ميكنند كه بتوانند تحريمات سخت جديد اعمال كنند. ما اميدواريم كه همين طور باشد. ولي هر اقدام جديدي احتمالا ماهها طول خواهد كشيد تا مورد تأييد قرار گرفته و به اجرا درآيد و ايران نيز سه قطعنامه تحريمات قبلي شوراي امنيت را ناديده گرفته است. در همين حال، دولت همچنان از پاسخ به يك سؤال بزرگتر طفره ميرود: آيا نياز است كه استراتژي دو وجهي آقاي اوباما با توجه به اپوزيسيوني كه رژيم اسلامي از جانب مردم خودش بطور بي سابقه و فزاينده اي مواجه است مورد بازبيني كامل قرار گيرد. بسياري از كارشناسان در خارج از دولت و بسياري در كنگره آمريكا فكر ميكنند كه نياز باشد. به گفته آنها جماعت تندرويي كه به دور رهبر عالي علي خامنه اي گردآمده اند مشروعيت خود را از دست داده اند، و به هر حال، از عناصري تشكيل شده اند كه بيشترين مخالفت را با هم پيمان شدن با غرب را دارند. بهترين امكان براي جلوگيري از دستيابي ايران به ظرفيت هسته اي در پيروزي اپوزيسيون ميباشد – و به اين ترتيب استراتژي دولت اوباما بايد متوجه تقويت "جنبش سبز" بشود تا اينكه بخواهد با رژيم خامنه اي وارد معامله شود. بعنوان يك امتياز مثبت، آقاي اوباما علنا با فشار قوي فزاينده اي عليه سركوب اپوزيسيون رژيم صحبت كرده است و بسياري از تحريماتي كه دولت ترويج ميكند روي سپاه پاسداران متمركز است كه هم از برنامه هسته اي حمايت ميكند و هم اينكه ستون فقرات حمايت باقيمانده براي آقاي خامنه اي ميباشد. ولي مشاوران رئيس جمهور ميگويند او همچنان به روش برخوردي چسبيده است كه در محور آن رژيم قرار دارد. پيشنهاد آقاي اوباما براي تعامل و شناسايي جمهوري اسلامي، به ادعاي آنها، به ايجاد بحران سياسي داخلي كمك كرده است، در نتيجه پيشنهادات بيشتر براي همپيماني ميتواند فشار همچنان بيشتري ايجاد كند. مشكل اين استراتژي در اين است كه دولت را روي سناريويي متمركز ميكند كه شانس موفقيت آن مينيمم است – يعني معامله با همين رژيم – بجاي چيزي كه محتملتر است، كه پيروزي اپوزيسيون ميباشد. اين ميتواند منجر به اين شود كه دولت قدمهايي بردارد كه جنبش سبز را تضعيف كند مثل انجام مذاكرات بيشتر با دولت (رژيم-م) در حاليكه اگر اينكار را نكند ميتواند تعادل قدرت را بنفع اپوزيسيون بچرخاند. راه حل دوم ميتواند شامل حمايت بيشتر براي پخش برنامه هاي مستقل به داخل باشد و كمك مالي دادن به گروههايي كه بتوانند به اپوزيسيون كمك كنند تا از ديوار آتش اينترنتي رژيم عبور كند. آقاي اوباما خودش ميتواند با تندتر صحبت كردن و موضعگيري بيشتر درحمايت از حقوق مردم ايران براي آزادي بيان، آزادي اجتماعات و عدالت براي آنهايي كه كشته و يا زنداني شده اند تأثير مثبتي داشته باشد. رژيم ادعا ميكند كه نگران دور ديگري از تحريمات نيست – شايد دلايلي هم داشته باشد. ولي وحشت و پارانوياي خود را نسبت به احتمال اينكه آمريكا ممكن است از يك "انقلاب رنگين" مردمي حمايت كند پنهان نميكند. اگر هدف از تحريمات مجازات رژيم است و وادار كردن آن به دادن امتياز، چرا از همين الان كاري را شروع نكنيم كه رژيم بيشترين ترس را دارد؟